سخن سردبیر- شماره ی چهارم

سخن سردبیر

نسبت فناوری با تفکر و پرورش آن

درباره رابطه تفکر با فناوری چند نسبت را می‌تواند تصور و برقرار کرد. یک؛ رابطه تفکر درباره تکنولوژی؛ در این نوع رابطه ما درباره چیستی فناوری اندیشه می‌کنیم. اینکه فناوری‌ها با وجوه وجودی، شناختی و ارزشی که ساحت‌های انسان هستند چه می‌کنند و چگونه هر یک از آنها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند و از انسان حیثیتی جدا در قیاس با مرتبه پیش از آن می‌سازند گونه‌ای از مهم‌ترین رابطه‌های تفکر و فناوری است و در عصر حاضر با پدید آمدن فناوری‌های مختلف ارتباطی، زیستی، مهندسی و.. عرصه‌ای از فلسفه به نام فلسفه فناوری را رونق بخشیده است.

دو؛ تفکر با تکنولوژی گونه دیگری از رابطه تفکر و فناوری است که محصول به‌کارگیری فناوری در فرایند پردازش جهان ادراکی ماست. به‌عنوان مثال تلسکوپ که کارش رصد کردن اشیا و اجرام دوردست است و میکروسکوپ که کارش رصد کردن و به چنگ آوردن اشیا از نزدیک‌ترین حالت ممکن است هر یک گونه‌ای از جهان بینی را برای انسان به ارمغان می‌آورد که تا پیش از ورود آن به زندگی ممکن نبود

سه؛ تفکر در فناوری نیز شکل دیگری از از رابطه انسان با فناوری است که محصول تأمل در نسبتی از فناوری با ماست که به گونه زیسته آن را تجربه می‌کنیم. به‌عنوان مثال تجربه حضور افراد به‌صورت مجازی گونه‌ای از حضور افراد را برای ما به همراه دارد که تجربه آشنایی ما را متفاوت می‌کند. از سوی دیگر حضور فناوری در زندگی انسان از منظر انتخاب آن یا اجبار یکی دیگر از موضوعات قابل توجه است که اهمیت دارد. اگر انسان‌ها موجودات انتخاب‌گری در انتخاب نوع فناوری هستند پرسش دیگر این است که آیا پس از اینکه نوع فناوری که می‌خواهند به کار گیرند را پس از انتخاب باز هم اختیار عمل در آن فناوری برای آنها محفوظ خواهد بود؟ به نظر می‌رسد که اگر ماهیت فناوری را خنثی تصور کنیم گویی همواره آزادی عمل ما در هر حالت را مفروض گرفته‌ایم در حالی که پس از انتخاب نوع خاصی از فناوری ما وارد یک بازی می‌شویم که زمین آن دیگر توسط فناوری تعیین می‌شود. معلمی که محتوایی را از طریق الکترونیک عرضه می‌کند در این صورت بستر الکترونیک تعیین می‌کند چه قابلیت‌هایی عرضه کند و نیز چه قابلیت‌هایی دریافت شود. از سوی دیگر اگر به این موضوع باور پیدا کنیم ما محصور و ناچار در فناوری هستیم در این صورت پرسش انسان بودن ما که به آزادی عمل ما مربوط می‌شود مطرح می‌شود.

در هر صورت  از روابط یاد شده الگوهایی برای یادگیری بهینه می توان تصور و ترسیم کرد و فلسفه های  فناوری و به‌ویژه فناوری‌های نوپدید در عرصه یادگیری و تفکر فضای پر مناقشه‌ای از بحث‌ها را پدید آورده است که تأمل و تفکر درباره آنها هم سیاست‌گذاران و هم معلمان و یادگیرندگان را به انتخاب‌های آگاهانه و مسولانه فرامی‌خواند. نوشتارهای شماره حاضر تلاشی است در قالب مقالات تالیفی، ترجمه، معرفی کتاب، مقاله، رویداد، گفتگو و تجربه نگاری های معلمان  برای طرح برخی از موضوعات در این زمینه و امید است فرصتی برای تأمل و نسبت ما با فناوری ایجاد کند.

 

ر. برخورداری

اسفند ۱۴۰۰