سخن سردبیر

سخن سردبیر

 در نگی در نسبت ما با اپل گاز زده
میل به خوردن میوه ممنوعه – بنا به روایتی میوه سیب در بهشت، وسوسه حوا و در نهایت کندن سیب ازدرخت ممنوعه و گاز گرفتن آن و هبوط آدم به زمین و اکنون دیر زمانی پس از هبوط آدم و زندگی فرزندانش به روی کره زمین، گویی دیگر بار با خوردن میوه ممنوعه دیگری استمرار می یابد و فاصله فرزندان آدم از بهشت دوچندان می شود. سیب ممنوعه تکنولوژی!

آیا شرکت اپل که یکی از بزرگترین شرکت های فناوری اطلاعات و ارتباطات است و نماد آن که سیب گاز زده است و بر روی هر یک از محصولات خود به عنوان الگوی خود حک میکند خود نمادی از هبوط دیگر بار فرزندان آدم می تواند باشد؟ هر چند ایده پردازان سیب گاز زده اپل روایتی کاملا متفاوت از نحوه ساخته شدن این لگو دارند اما میتوان خوانش تاریخی الهیاتی از آن نیز داشت . اگر چنین مقارنه ای تصادفی باشد مقارنه ای معنی دار و شگفت است. برخی گفته اند تکنولوژی ابزاری برای تسهیل انجام امور انسانی است و تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات قرار است به ابزار تسهیل ازتباطات انسانی در هر جا که انسان است باشد. چنین برداشتی از تکنولوژی آن را خنثی و بی طرف می داند و خاصیت آن را به نحوه استفاده انسان می داند . آیا به راستی تکنولوژی ها اساسا و تکنولوژی های اطلاعات و ارتباطات چنین خاصیتی دارند یا کاربست آن نحوه بودن انسان را دگرگون می کند؟ 

همانگونه که شاید خوردن میوه ممنوعه ی سیب خصلتی دیگرگون در انسان فردوس نشین پدید آورد. باری اگر به تعبیر مک لوهان بپذیریم که فناوری امتداد حواس انسان است بی گمان هزینه هایی در خواهد داشت و باید آماده پرداخت هزینه های آن بود. به ازای آنچه فناوری به انسان می دهد چیزی هایی هم از او می گیرد.به ازای اینکه انسانی را از غرب عالم به شرق عالم امکان ارتباط فراهم می آورد به همان میزان او را از ارتباط بدنمند محروم می کند.

به نظر می رسد آنچه اکنون در حوزه تعلیم و تربیت اهیمت دارد آگاهی به قلمرو و امکان هایی است که انواع فناوری ها به همراه دارد. خطر مهمی که ممکن است در کمین تعلیم و تربیت باشد این است که به آموزش فروکاسته شود و معلمان و سیاستگزاران تربیت آموزشی که به واسطه فناوری محقق می شود را معادل تربیت در نظر آرند. گاهی نزدیک ترین امور به ما دور ترین می شود. از جمله خود بدن. بدن حضورش در غیاب است که به آگاهی در میاید و اکنون فناوری ارتباطی در آموزش که بدن را به حاشیه رانده و غایب کرده نبودش را بیشتر می توان دریافت. شاید اکنون فرصت بیشتری برای تامل در این که تربیتی که با حضور بدنمندانه روی می داد چه ویژگی هایی داشت و اکنون چگونه می توان برای جبران چنین نقصانی تدابیری اندیشید به گونه ای که دیگر بار بتوان بدن ها را در فرایند تربیت حاضر یافت. حیث مهم انسانی ما بدن داشتن ماست و میتوان با رای و نظر موریس مرلوپونتی همراه بود که ما دارای ذهن و بدن نیستیم بلکه ما بدنمان هستیم.

مقالات شماره حاضر هر یک از منظری به نقش فناوری و فلسفه های فناوری آموزش پرداخته است و تلاش نویسندگان بر آن بوده که وجهی از اهمیت این موضوع را به رشته تحریر در آرند. نظر به نوپا بودن مجله فلسفه آموزش و باور به خط مشی فعالیت در عرصه عمومی و معرفی دستاوردهای علوم انسانی به ویژه علوم تربیتی به عموم مردم و به ویژه علاقمندان به حوزه تعلیم و تربیت هنوز تا رسیدن به نتیجه ای مطلوب راه درازی در پیش است.

دشواری این مسیر از آنجا مضاعف می شود که هنوز قاطبه اصحاب آکادمی به نوشتن در مجلات آی اس آی و به اصطلاح معتبر و مزایای ارتقای علمی منتج از آن دل خوش دارند و با مقوله ای به نام عرصه عمومی کاملا بیگانه اند و در میان مردم بودن و از آنان ارتزاق کردن را به اشتباه با مفهوم و قلمرو عمومی اشتباه گرفته اند. اما به هر روی فرهیختگانی که در این مجله فعالیت دارند عرصه عمومی را عرصه ای بسیار ضروری برای رسیدن عموم مردم به مرتبه ای از آگاهی و نزدیک شدن آکادمی با عموم مردم با علائق مختلف می دانند و از همه محققان و اندیشمندانی که با دغدغه ما همراه هستند برای همکاری خوش آمد می گوید.

رمضان برخورداری
ramazabarkhordari@gmail.com

می توانید برای مطالعه ادامه مقاله، کتاب الکترونیک فلسفه آموزش (شماره دوم) را خریداری کنید.

۲ دیدگاه دربارهٔ «سخن سردبیر»

پاسخ دادن به راد لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *